روزهای گرم و بی پایان تابستون
ویهان گلم الان ساعت از 1 شب هم گذشته ومن مدتهاست که نمی رسم بیام وبلاگتو اپ کنم آخه تو گل پسر این روزها اینقدر بداخلاق شدی و همش نق میزنی شبها که بزور میخوابی ودایما در حال گریه هستی... ساعت 1 یا 2 شب که میخوابی ساعت 5 و7 و9 بیدار میشی یعنی تا من میخوابم تو شروع به گریه میکنی واقعا بچه داری سخت شده... درتمام طول روز هم دستها تو بلند میکنی یعنی بغلم کن... و من بیچاره هم همش تو رو بغل کردم و کارهای خونه رو هم انجام میدم... با هم لباسها رو میشوریم وبعد با هم پهنشون میکنیم... تو بغلم تلویزون نگاه میکنی... یعنی در حالی که اقا تو بغل مامان هست ... قطره آهن رو اصلا دوست نداری البته خودم ازش چشیدم واقعا در این مورد حق داری... با اینکه خودم کم خون شد...
نویسنده :
مامان معصوم
1:30