ویهانویهان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

ویهان زندگی مامان و بابا

چهارمین ماهگرد

امروز چهارمین ماهگرد پسرمه... مبارک باشه گل پسرم...چند روز پیشم رفتیم بهداشت... قدت 65 وزنت 6600 دور سرت42 شده ماشاالله عزیزم...  واکسن 4 ماهگیتو زدیم... خیلی درد داشت و بدنت داغ شد... قربون بدنت... مامانی هی پاشویه ات میداد... هرچند خودم خیلی خسته بودم آخه این روزها خیلی کلاس دارم... وقتی میرم دانشگاه همون چند ساعتی که ازت دورم میمیرم برای دیدنت ووقتی بر میگردم میخوام بخورمت... عاشقتم ...زندگی منی...خدا نکنه هیچ وقت درد داشته باشی... راستی دندوناتم دارن در میان اندازه یه نقطه کوچولو دندون پایین وسمت چپت میبینمش قربونش بشم... شاید بخاطر درد دندوناته که خوب شیر نمیخوری و برای هر بار شیر خوردنت باید خیلی التماس کنم تا شیر بخوری...پسرم مثل...
23 فروردين 1392

اولین مطلب

پسر گلم این اولین بار که میخوام توی وبلاگت مطلب بنویسم هرچند یه خورده دیر شده اما از این به بعد چیزهای که تو دلم هست برات مینویسم... روز23 آذر 1391  برابر با 13 دسامبر 2012 و 28 محرم ساعت 10:10 بدنیا اومدی که 3250 وزن و50 قدت و دور سرت 36 بود و روز هفتم ناف کوچولوی پسرم افتاد روز هشتم اولین حمام گل پسرم بود...از اول برای شیر دادنت مشکل داشتم.. مجبور شدم با شیر دوش برقی بهت شیر بدم ...البته برای هر کاری با چند نفر مشورت میکردم....خیلی برات نگران بودم میخواستم کاری که برات خوبه رو انجام بدم....حدود 15 روزگی بود که دل دردات شروع شد که خیلی ناراحت کننده بود... وای روز 20 ام که ختنه ات کردم بمیرم که چقدر گریه کردی دیگه کم مونده بود بزنم تو س...
18 فروردين 1392