ویهانویهان، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

ویهان زندگی مامان و بابا

ادامه داستان...

1392/2/26 13:24
نویسنده : مامان معصوم
426 بازدید
اشتراک گذاری

خوب جوجوی من لالا کرد... واما ادامه داستان...

اینجا هم که رو پای بابایی مهربون خوابیدی...

عکسهای بعدی مربوط به اولین کریسمس ویهان بود که شلوار بابانوئلی پوشیده... بوسسسسس

اولین زیارت ویهانی

آخی تو که همه جا خوابت میاد... اینجا تو ماشین بابابزرگ داشتیم میرفتیم امامزاده سید یوسف که یه جورایی جد مامان هم هست...

اینجا هم مامان بزرگ که برای سلامتی تو نذر کرده بودتو رو بغل کرده بود و خدا روشکر میکرد..

تو بغل بابابزرگ و کنار عموجواد تو امامزاده سید یوسف...

بعدشم رفتیم یه جای سر سبز همون اطراف چادر زدیم و تو هم یه خورده آزاد شدی نیمه پایینی تصویر رو کات کردم آخه نمیشد نشونش بدیم...

اینم شکار لحظه ها بود... موقعی که آهنگ غمگین بشنوی لباتو اینطوری میکنی که خوردنی میشی قربون

امو لبات...

این عکستم بخاطرلباس سنتی که عمو جواد از تهران برات آورده بود گذاشتم...به قول مامان بزرگ لباس شیرفرهادلبخند

اینجا هم عید امسال که ویهان جونم 2 شب با ما تو کوه خوابید.. اصلا هم مریض نشد خدا رو شکر... البته جایی که بودیم همه امکاناتی داشت.. ایلام... چادرهاش مجهز بودن... مخصوص کارمندهای پالایشگاه بودن.. مرسی از خاله مهناز وعموبهمن..(خاله بابایی)

اینم چند تاعکس دیگه از کرمانشاه..

خوب تا اینجا باشه ... دیگه بقیه اشو بعد مینویسم.....بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)