سال نو مبارک

سلام به همگی... سال نو همه مبارک...میدونم خیلی دیر کردم که به دلیل مشغولیات فراوان بود... این مدت پسر کوچولوی نازم بزرگتر شده دندونهای آسیابش در اومده... دیگه خیلی چیزها رو میشناسه اما هنوز نمیتونه صحبت کنه مثلا وقتی میگم ویهان خرس کو  سریع میدویی خرستو میاری یا موبایلم کو زودی میاریش... وقتی میگم بینی ات کو مماغ کوچولوت رو میکشی  ... خیلی شیطونه و متاسفانه خوب غذا نمیخوره و به همین خاطر زود زود مریض میشه...  اخرین بار که مریض شدی همین چند هفته پیش بود که مونونوکلئوز عفونی گرفتی بیماری ویروسی که در اثر بوسیدن ایجاد میشه هر وقت تو رو میبوسه تمام تنم میلرزه چرا هنوز خیلی ها نمیدونن که بچه ها رو نباید ببوسیم... خیلی اذیت شدی اما خدا رو شکر بهتری...تعطیلات عید هم که با هم رفتیم شیراز و اصفهان وشهرکرد که جوجوی منم خیلی بهش خوش گذشت و کلی شیطونی کرد با هم رفتیم تخت جمشید که واقعا جای دیدنی بود  وحیف ایرانی باشی اما اینجا رو ندیده باشی...این مدت هم که پیش مامانم بودیم ودایی صادق در نگهداری و سرگرم کردن ویهان خیلی به من کمک کرد... انشاالله خودش زودتر ازدواج کنه و نی نی دار بشه...عکسهای شب عید رو گذاشتم.. ویهان جونم دوست دارم

.