آواز خوندن ویهان
پسر کوچولوی من صبحها با آواز خوندن ما رو از خواب بیدار میکنه وقتی نگاش میکنیم لبخند میزنه وشصت پاشو میگیره و غلت میزنه... تازگی ها با انگشت شصت پات بازی میکنی و با خودت حرف میزنی البته حرف که نه اما صداهایی شبیه حرف زدن گاهی مثل یه کلمه میشن..صداهایی مثل تزززززز, بد....اممممما.. تن صدات رو هم تغییر میدی ... وقتی دراز میکشی و رو پهلو میری از پشت کمرتو میبوسم و یواشکی نگات میکنم میبینم داری میخندی شیطون مامان عاشقتم... این روزها با روروئکت دنیایی داری تموم خونه رو باهاش میچرخی...همچنان آب دهنتم که آبشاره و دیگه برات پیش بند میبندم که لباساتو خیس نکنی... دیشبم دایی ها اومدن پیش پسرم آخه دلشون برات تنگ شده بود حسابی بوسیدنت و بعدش رفتن....این رو...
نویسنده :
مامان معصوم
16:40